غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۹۶۴

گفتم که ای جان خود جان چه باشد

ای درد و درمان درمان چه باشد

خواهم که سازم صد جان و دل را

پیش تو قربان قربان چه باشد

ای نور رویت ای بوی کویت

اسرار ایمان ایمان چه باشد

گفتی گزیدی بر ما دکانی

بر بی‌گناهی بهتان چه باشد

اقبال پیشت سجده کنانست

ای بخت خندان خندان چه باشد

بگشای ای جان در بر ضعیفان

بر رغم دربان دربان چه باشد

فرمود صوفی که آن نداری

باری بپرسش که آن چه باشد

با حسن رویت احسان کی جوید

خود پیش حسنت احسان چه باشد

تو شیری و ما انبان حیله

در پیش شیران انبان چه باشد

بردار پرده از پیش دیده

کوری شیطان شیطان چه باشد

بس خلق هستند کز دوست مستند

هرگز ندانند که نان چه باشد

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا