غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۸۹۴

نعره آن بلبلان از سوی بستان رسید

صورت بستان نهان بوی گلستان بدید

باد صبا می‌وزد از سر زلف نگار

فعل صبا ظاهرست لیک صبا را که دید

این دم عیسی به لطف عمر ابد می‌دهد

عمر ابد تازه کرد در دم عمر قدید

مژده دولت رسید در حق هر عاشقی

آتش دل می‌فروخت دیگ هوس می‌پزید

نور الست آشکار بر همه عشاق زد

کز سر پستان عشق نور الستش مزید

ان طبیب الرضا بشر اهل الهوی

کل زمان لکم خلعه روح جدید

بشرهم نظره یتبعهم نضره

من رشاء سید لیس له من ندید

لطف خداوند جان مفخر تبریزیان

شمس حق و دین شده بر همه بختی مزید

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا