غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۳۳

اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست

تو ابر در او کش که بجز خصم قمر نیست

ای خشک درختی که در آن باغ نرستست

وی خوار عزیزی که در این ظل شجر نیست

بسکل ز جز این عشق اگر در یتیمی

زیرا که جز این عشق تو را خویش و پدر نیست

در مذهب عشاق به بیماری مرگست

هر جان که به هر روز از این رنج بتر نیست

در صورت هر کس که از آن رنگ بدیدی

می‌دان تو به تحقیق که از جنس بشر نیست

هر نی که بدیدی به میانش کمر عشق

تنگش تو به بر گیر که جز تنگ شکر نیست

شمس الحق تبریز چو در دام کشیدت

منگر به چپ و راست که امکان حذر نیست

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا