غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۲۲۸

ایا ملتقی العیش کم تبعدی

و یا فرقه الحسب کم تعتدی

لیالی الفراق! فکم ذاالجوی؟!

ربی الوصل! ما حان ان تهتدی؟!

و نشرب من عذب لقیاکم

و من حلو رؤیاکم نعتدی

فذاک الوصال، بما نشتری

و قلب‌المعنی بما نفتدی

لباسا من‌الطیف کی نکتسی

رداء من‌القرب کی نرتدی

فحب الذی نرتجی دیننا

به اختتام به نبتدی

ایا بعد مولای ، ما تقرب؟

ایا جمرهالقلب، ما تبردی؟

ایا خفق قلبی اما تسکن؟

و یا دمعه العین ما ترکدی؟

ایا حزن قلبی اما تنجلی؟

ایا جفنتی قط ترقدی؟

نعم نور خدیه شمس‌الضحی

نعم مثل حسناه ما یوجد

نعم نار شوقی یکفی الوری

ایا واقد النار لا توقد

فکم تبکی یا عین من صدهم؟

اما تخش یا عین ان ترمد

فان ترمدی کیف یوم اللقا

تری سیدا مفخرالسودد

یقول دع ارمد فیوم اللقا

اکحل من حسنه الاثمد

لاقسمت حقا لمن لم یلد

تفرد باالمجد لم یولد

ابحت الفؤاد لبلواکم

و ان کان حردا علی اردد

ایا سیدا شمس دین‌العلا

فدیت لتبریزی المسعد

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا