غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۰۲۸

ای صنم گلزاری چند مرا آزاری

من چو کمین فلاحم تو دهیم سالاری

چند مرا بفریبی هر چه کنی می‌زیبی

چند به دل آموزی مغلطه و طراری

آن که از آن طراری باز بر او برشکنی

افتد و سودش نکند در دغلی هشیاری

ساده دلی ساز مرا سوی عدم تاز مرا

تار هم از لطف فنا زین فرح و زین زاری

هر کی بگرید به یقین دیده بود گنج دفین

هر کی بخندد بود او در حجب ستاری

من که ز دور آمده‌ام با شر و شور آمده‌ام

بازبنگشاده‌ام این دان خبر سرباری

بار که بگشاده شود از پی سرمایه بود

مایه نداری تو ولی خایه خود می‌خاری

بس کن و بسیار مگو روی بدو آر بدو

مشتری گفت تو او سیر نه از بسیاری

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا