غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۹۵۴

گر روشنی تو یارا یا خود سیه ضمیری

در هر دو حال خود را از یار وانگیری

پا واگرفتن تو هر دو ز حال کفر است

صد کفر بیش باشد در عاشقان نفیری

پاکت شود پلیدی چون از صنم بریدی

گردد پلید پاکی چون غرقه در غدیری

دنبال شیر گیری کی بی‌کباب مانی

کی بی‌نوا نشینی چون صاحب امیری

بگذار سر بد را پنهان مکن تو خود را

در زیرکی چو مویی پیدا میان شیری

خوردی تو زهر و گفتی حق را از این چه نقصان

حق بی‌نیاز باشد وز زهر تو بمیری

زیر درخت خرما انداز همچو مریم

گر کاهلی به غایت ور نیز سست پیری

از سایه‌های خرما شیرین شوی چو خرما

وز پختگی خرما تو پختگی پذیری

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا