غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۸۵۰

ز غم تو زار زارم هله تا تو شاد باشی

صنما در انتظارم هله تا تو شاد باشی

تو مرا چو خسته بینی نظر خجسته بینی

دل و جان به غم سپارم هله تا تو شاد باشی

ز غم دلم چه شادی به جفا چه اوستادی

دم شاد برنیارم هله تا تو شاد باشی

صنما چو تیغ دشنه تو به خون بنده تشنه

ز دو دیده خون ببارم هله تا تو شاد باشی

تو مرا چو شاد بینی سر و سینه پر ز کینی

سر خویش را نخارم هله تا تو شاد باشی

ز تو بخت و جاه دارم دل تو نگاه دارم

صنما بر این قرارم هله تا تو شاد باشی

تویی جان این زمانه تو نشسته پربهانه

ز زمانه برکنارم هله تا تو شاد باشی

تن و نفس تا نمیرد دل و جان صفا نگیرد

همه این شده‌ست کارم هله تا تو شاد باشی

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا