غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۴۶۷

کعبه طواف می‌کند بر سر کوی یک بتی

این چه بتی است ای خدا این چه بلا و آفتی

ماه درست پیش او قرص شکسته بسته‌ای

بر شکرش نبات‌ها چون مگسی است زحمتی

جمله ملوک راه دین جمله ملایک امین

سجده کنان که ای صنم بهر خدای رحمتی

اهل هزار بحر و کف گوهر عشق را صدف

زان سوی عزت و شرف سخت بلندهمتی

او است بهشت و حور خود شادی و عیش و سور خود

در غلبات نور خود آه عظیم آیتی

بشنو این خطاب را ساخته شو جواب را

ذره مر آفتاب را گشت حریف و بابتی

ای تبریز محرمت شمس هزار مکرمت

گشته سخن سبوصفت بر یم بی‌نهایتی

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا