غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۴۲۵

طوبی لمن آواه سر فؤاده

سکن الفؤاد بعشقه و وداده

نفس الکریم کمریم و فؤاده

شبه المسیح و صدره کمهاده

اذن الفؤاد لکی یبوح بسره

شرح الصدور کرامه لعباده

رحم القلوب بفتح‌ها و فتوح‌ها

قهر النفوس سیاسه لجهاده

کشف الغطاء و لا انتظار و لا نسا

فرح السعید تانسا بعتاده

عشقوا لرأیه ربهم و تعلقوا

و العرش یخضع حالهم بعماده

و صلوا الی نظر الحبیب بفضله

و الحق ارشدهم بحسن رشاده

القوم معشوقون فی اوصافهم

و الحق عاشقهم علی افراده

حار العقول به عاشقیه تحیرا

کیف العقول به معشقیه فناده

لا تنکرن و لا تکن متصرفا

بالعقل فی هذا و خف لکیاده

فالامر اعظم من تصرف حکمنا

و الود بالجبار من اعقاده

ملک البصیره من ممالک شیخنا

یعطی و یمنع ما یشا بمراده

ما غاب من قلبی شعاشع خده

لا تشمتوا بصدوده و بعاده

شمس المصیف اذا نی بغروبه

ما غاب حر الشمس من عباده

تبریز جل به شمس دین سیدی

ما اکرم المولی بکثر رماده

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا