غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۴۰۳

ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده

ز آنک بدادی نخست هیچ جز آنم مده

شهره نگارم ز تو عیش و قرارم ز تو

جان بهارم ز تو رسم خزانم مده

جان چو تویی بی‌شکی پیش تو جان جانکی

باش مرا ای یکی هر دو جهانم مده

پردگی و فاش تو آفت او باش تو

جان رهی باش تو جان و روانم مده

دوش بدادی مرا از کف خود باده را

چون که چنینم درآ جز که چنانم مده

غیر شرابی چو زر ای صنم سیمبر

هیچ ندانم دگر ز آنک ندانم مده

نیست شدم در چمن قفل بر آن در بزن

هر کی بپرسد ز من هیچ نشانم مده

شیر پراکنده‌ام زخم تو را بنده‌ام

بی‌تو اگر زنده‌ام جز به سگانم مده

زان مه چون اخترم زان گل تازه و ترم

بی‌همگان خوشترم با همگانم مده

خسرو تبریزیان شمس حق روحیان

پر شده از تو دهان زخم زبانم مده

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا