غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۳۶۵

ای ز گلزار جمالت یاسمن پا کوفته

وز صواب هر خطایت صد ختن پا کوفته

ای بزاده حسن تو بی‌واسطه هر مرد و زن

وآنگه اندر باغ عشقت مرد و زن پا کوفته

ای رخ شاهانه‌ات آورده جان پروانه‌ای

صد هزاران شمع دل اندر لگن پا کوفته

ای دماغ عاشقان پرباده منصوریت

تا دو صد حلاج عشقت بر رسن پا کوفته

لاغری جان ز ذوقت آن چنان فربه شده

می‌نگنجد در جهان در خویشتن پا کوفته

هدهدان اندر قفس چون زان سلیمان خوش شدند

راه پریدن نبد تا در وطن پا کوفته

جان عاشق لامکان و این بدن سایه الست

آفتاب جان به رقص و این بدن پا کوفته

قهقهه شادان عشقش کرد مجلس پرشکر

بوالحزن شادان شده با بوالحسن پا کوفته

روی و چشم شمس تبریزی گل و نسرین بکاشت

در میان نرگس و گل جسم من پا کوفته

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا