غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۳۲۱

ای دل به کجایی تو آگاه هیی یا نه

از سر تو برون کن هی سودای گدایانه

در بزم چنان شاهی در نور چنان ماهی

خط در دو جهان درکش چه جای یکی خانه

در دولت سلطانی گر یاوه شود جانی

یک جان چه محل دارد در خدمت جانانه

گر جان بداندیشت گوید بد شه پیشت

ده بر دهن او زن تا کم کند افسانه

یک دانه به یک بستان بیع است بده بستان

و آن گاه چو سرمستان می‌گو که زهی دانه

شاهی نگری خندان چون ماه و دو صد چندان

بی‌ناز خوشاوندان بی‌زحمت بیگانه

شمس الحق تبریزی آن کو به تو بازآید

آن باز بود عرشی بر عرش کند لانه

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا