غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۲۶۳

یا قمرا لوعه للقمرین سکن

حلت علی حریمهم فی خطر لیمنوا

یا شجرا غصونه فوق سماء وهمنا

هز هز فی قلوبنا مرحمه لنجتنوا

هر کی تو گردنش زدی گشت درازگردن او

خرمن هر کی سوختی گشت بزرگ خرمن او

هر کی سرش شکافتی سر بفراخت بر فلک

هر کی تو در چهش کنی یافت جهان روشن او

یا بلدا مخلدا افلح من ثوی به

للبرکات مطلع للثمرات معدن

یا سحرا منورا لیس عقیبه دجی

افلح کل منظر ذاک به مزین

هر کی طرب رها کند پشت سوی وفا کند

بازکشاندش به خود با کرم مفتن او

می‌کشدش که ای رهی از کف من کجا رهی

رو به من آورید هین ها الذین آمنوا

جاء اوان وصلنا یلحقنا باصلنا

شممنا عبیره فانتهضوا لتیقنوا

ما بقی انسلاخنا ان هنا مناخنا

فی عرفات معشر ابتکروا و احسنوا

پند نگار خود شنو از بر او برون مرو

ای دل و دیده دیده‌ای ای دل و دیده من او

پیش خودم همی‌نشان بر سر من همی‌فشان

تا ز تو لاف می‌زنم کم بگرفت دامن او

قد نطق الهوی اسکتوا استمعوا و انصتوا

ان لسان نطقنا عند لقاه الکن

بستم من دهان خود دل بگشاد صد دهان

بهر دل تو تن زدم بس بودم نوازن او

در گل و در شکر نشین بهر خدای لطف بین

سیب و انار تازه چین کمد در فشاندن او

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا