غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۱۹۴

آن وعده که کرده‌ای مرا کو

این جا منم و تو وانما کو

با جمله پلاس خوش نباشد

آن عهد پلاس را وفا کو

لب بسته چو بوبک ربابی

آن داد و گشاد و آن عطا کو

ای وعده تو چو صبح صادق

آن شمع و چراغ و آن ضیا کو

تا چند ز ناسزا و دشنام

آن دلداری و آن سزا کو

خیزید به سوی من کشیدش

ای طایفه یاری شما کو

ای سنگ دلان جواب گویید

کان کان عقیق و کیمیا کو

یا سحر نمود و چشم ما بست

آن ساحر و آن گره گشا کو

یا پر بگشاد و در هوا رفت

ای مرغ ضمیر آن هوا کو

والله که نرفت و رفتنی نیست

ماییم ز خویش رفته ما کو

ماکو به همان طرف که انداخت

ای در کف صنع ما چو ماکو

هین مشک سخن بنه به جو رو

می‌خواندت آب کان سقا کو

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا