غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۱۹۰

دیدی که چه کرد آن پری رو

آن ماه لقای مشتری رو

گشتند بتان همه نگونسار

در حسن خلیل آزری رو

شد کفر چو شمع‌های ایمان

کورد به سوی کافری رو

شد جمله جهان بهشت خندان

زان سرو روان عبهری رو

دارد دو هزار سحر مطلق

وای ار آرد به ساحری رو

افروخت بهار چون گل سرخ

بر رغم دل مزعفری رو

کافور نثار کرد خورشید

بر چهره شام عنبری رو

شد شیشه زرد همچو لاله

زان باده لعل احمری رو

فربه شد عشق و زفت و لمتر

بنهاد خرد به لاغری رو

بر باده لعل زد رخ من

تا چند نهد به زرگری رو

بس کن هله فتنه را مشوران

یا برگردان ز شاعری رو

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا