غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۱۸۷

گران جانی مکن ای یار برگو

از آن زلف و از آن رخسار برگو

ز باغ جان دو سه گلدسته بربند

حکایت‌های آن گلزار برگو

ز حسنش گفتنی بسیار داری

ملولی گوشه نه بسیار برگو

ز یاد دوست شیرینتر چه کار است

هلا منشین چنین بی‌کار برگو

چه گفتی دی که جوشیده‌ست خونم

بیا امروز دیگربار برگو

ز یاد عالم غدار بگذر

ز لطف عالم الاسرار برگو

ز لاف فتنه تاتار کم کن

ز ناف آهوی تاتار برگو

ز عشق حسن شمس الدین تبریز

میان عاشقان آثار برگو

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا