غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۰۵

چند گریزی ز ما چند روی جا به جا

جان تو در دست ماست همچو گلوی عصا

چند بکردی طواف گرد جهان از گزاف

زین رمه پر ز لاف هیچ تو دیدی وفا

روز دو سه‌ای زحیر گرد جهان گشته گیر

همچو سگان مرده گیر گرسنه و بی‌نوا

مرده دل و مرده جو چون پسر مرده شو

از کفن مرده ایست در تن تو آن قبا

زنده ندیدی که تا مرده نماید تو را

چند کشی در کنار صورت گرمابه را

دامن تو پرسفال پیش تو آن زر و مال

باورم آنگه کنی که اجل آرد فنا

گویی که زر کهن من چه کنم بخش کن

من به سما می‌روم نیست زر آن جا روا

جغد نه‌ای بلبلی از چه در این منزلی

باغ و چمن را چه شد سبزه و سرو و صبا

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا