غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۹۷۸

ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من

ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن

مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن

چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن

نام شمس الدین به گوشت بهتر است از جسم و جان

نام شمس الدین چو شمع و جان بنده چون لگن

مطربا بهر خدا تو غیر شمس الدین مگو

بر تن و جان وصف او بنواز تن تن تن تنن

نام شمس الدین چو شمعی همچو پروانه بسوز

پیش آن چوگان نامش گوی جان را درفکن

تا شود این جان تو رقاص سوی آسمان

تا شود این جان پاکت پرده سوز و گام زن

شمس دین و شمس دین و شمس دین می گو و بس

تا ببینی مردگان رقصان شده اندر کفن

مطربا گر چه نیی عاشق مشو از ما ملول

عشق شمس الدین کند مر جانت را چون یاسمن

یک شبی تا روز دف را تو بزن بر نام او

کز جمال یوسفی دف تو شد چون پیرهن

ناگهان آن گلرخم از گلستان سر برزند

پیش آن گل محو گردد گلستان‌های چمن

لاله‌ها دستک زنان و یاسمین رقصان شده

سوسنک مستک شده گوید چه باشد خود سمن

خارها خندان شده بر گل بجسته برتری

سنگ‌ها تابان شده با لعل گوید ما و من

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا