غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۸۷۲

ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان

وی حرص تو افزوده رو کم ترکوا برخوان

از اسپک و از زینک پربادک و پرکینک

وز غصه بیالوده رو کم ترکوا برخوان

در روده و سرگینی باد هوس و کینی

ای غافل آلوده رو کم ترکوا برخوان

ای شیخ پر از دعوی وی صورت بی‌معنی

نابوده و بنموده رو کم ترکوا برخوان

منگر که شه و میری بنگر که همی‌میری

در زیر یکی توده رو کم ترکوا برخوان

آن نازک و آن مشتک آن ما و من زشتک

پوسیده و فرسوده رو کم ترکوا برخوان

رخ بر رخ زیبایان کم نه بنگر پایان

رخسار تو فرسوده رو کم ترکوا برخوان

گر باغ و سرا داری با مرگ چه پا داری

در گور گل اندوده رو کم ترکوا برخوان

رفتند جهان داران خون خواره و عیاران

بر خلق نبخشوده رو کم ترکوا برخوان

تابوت کسان دیده وز دور بخندیده

وان چشم تو نگشوده رو کم ترکوا برخوان

بس کن ز سخن گویی از گفت چه می جویی

ای بادبپیموده رو کم ترکوا برخوان

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا