غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۷۹۵

هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن

مردانه باش و غم مخور ای غمگسار مرد و زن

قوت بده قوت ستان ای خواجه بازارگان

صرفه مکن صرفه مکن در سود مطلق گام زن

گر آب رو کمتر شود صد آب رو محکم شود

جان زنده گردد وارهد از ننگ گور و گورکن

امروز سرمست آمدی ناموس را برهم زدی

هین شعله زن ای شمع جان ای فارغ از ننگ لگن

درسوختم این دلق را رد و قبول خلق را

گو سرد شو این بوالعلا گو خشم گیر آن بوالحسن

گر تو مقامرزاده‌ای در صرفه چون افتاده‌ای

صرفه گری رسوا بود خاصه که با خوب ختن

صد جان فدای یار من او تاج من دستار من

جنت ز من غیرت برد گر درروم در گولخن

آن گولخن گلشن شود خاکسترش سوسن شود

چون خلق یار من شود کان می نگنجد در دهن

فرمان یار خود کنم خاموش باشم تن زنم

من چون رسن بازی کنم اندر هوای آن رسن

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا