غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۶۶۸

من به سوی باغ و گلشن می روم

تو نمی‌آیی میا من می روم

روز تاریک است بی‌رویش مرا

من برای شمع روشن می روم

جان مرا هشته‌ست و پیشین می رود

جان همی‌گوید که بی‌تن می روم

بوی سیب آمد مرا از باغ جان

مست گشتم سیب خوردن می روم

عیش باقی شد مرا آن جا که من

از برای عیش کردن می روم

من به هر بادی نگردم زانک من

در رهش چون کوه آهن می روم

من گریبان را دریدم از فراق

در پی او همچو دامن می روم

آتشم گر چه به صورت روغنم

و اندر آتش همچو روغن می روم

همچو کوهی می نمایم لیک من

ذره ذره سوی روزن می روم

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا