غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۳۴۰

هر آن کو صبر کرد ای دل ز شهوت‌ها در این منزل

عوض دیدست او حاصل به جان زان سوی آب و گل

چو شخصی کو دو زن دارد یکی را دل شکن دارد

بدان دیگر وطن دارد که او خوشتر بدش در دل

تو گویی کاین بدین خوبی زهی صبر وی ایوبی

وزین غبن اندر آشوبی که این کاریست بی‌طایل

و او گوید ز سرمستی که آن را تو بدیدستی

که آن علوست و تو پستی که تو نقصی و آن کامل

بدو گر باز رو آرد و تخم دوستی کارد

حجابی آن دگر دارد کز این سو راند او محمل

چو باز آن خوب کم نازد و با این شخص درسازد

دگربار او نپردازد از این سون رخت دل حاصل

سر رشته صبوری را ببین بگذار کوری را

ببین تو حسن حوری را صبوری نبودت مشکل

همه کدیه از این حضرت به سجده و وقفه و رکعت

برای دید این لذت کز او شهوت شود حامل

بفرما صبر یاران را به پندی حرص داران را

بمشنو نفس زاران را مباش از دست حرص آکل

کسی را چون دهی پندی شود حرص تو را بندی

صبوری گرددت قندی پی آجل در این عاجل

ز بی‌چون بین که چون‌ها شد ز بی‌سون بین که سون‌ها شد

ز حلمی بین که خون‌ها شد ز حقی چند گون باطل

حروف تخته کانی بدین تأویل می‌خوانی

خلاصه صبر می‌دانی بر آن تأویل شو عامل

صبوری کن مکن تیزی ز شمس الدین تبریزی

بشر خسپی ملک خیزی که او شاهیست بس مفضل

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا