غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۲۶۷

در عشق آتشینش آتش نخورده آتش

بی‌چهره خوش او در خوش هزار ناخوش

دل از تو شرحه شرحه بنشین کباب می‌خور

خون چون میست جوشان بنشین شراب می‌چش

گوشی کشد مرا می گوشی دگر کشد وی

ای دل در این کشاکش بنشین و باده می‌کش

هفت اخترند عامل در شش جهت ولیکن

ای عشق بردریدی این هفت را از آن شش

گاهی چو آفتابم سرمایه بخش صد مه

گه چون مهم گذاران در عشق یار مه وش

گر منکری گریزد از عشق نیست نادر

کز آفتاب دارد پرهیز چشم اعمش

صدغ الوفاء حقاء من فقدکم مشوش

وجه الولاء حقاء من عبرتی منقش

القلب لیس یلقی نادیک کیف یصبر

الاذن لیس یلقن حادیک کیف ینعش

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا