غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۱۹۱

ماییم فداییان جانباز

گستاخ و دلیر و جسم پرداز

حیفست که جان پاک ما را

باشد تن خاکسار انباز

ز آغاز همه به آخر آیند

ز آخر برویم ما به آغاز

هین باز پرید جمله یاران

شه باز بکوفت طبل شهباز

شش سوی مپر بپر از آن سو

کاندر دل تو رسید آواز

هان ای دل خسته نقل ما را

روزی دو سه ماندست می‌ساز

گر خواری وگر عزیزی این جا

زان سوست بقا و ملک و اعزاز

مگشای پر سخن کز آن سو

بی‌پر باشد همیشه پرواز

پوست سخنست اینچ گفتم

از پوست کی یافت مغز آن راز

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا