دیوان شمس
-
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۵
بیچاره دلا که آینهٔ هر اثری گر سر کشی از صفات با دردسری ای آینهای که قابل خیر وشری زان…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۴
بیآتش عشق تو تو نخوردم آبی بینقش خیال تو ندیدم آبی در آب تو کوست چون شراب نابی مینالم و…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۳
بوئی ز تو و گل معطر نی نی با دیدنت آفتاب و اختر نی نی گوئی که شب است سوی…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۲
بنمای به من رخت بکن مردمی تا لاف زنم که دیدهام خرمی ای جان جهان از تو چه باشد کمی…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۱
بر گلشن یارم گذرت بایستی بر چهرهٔ او یک نظرت بایستی در بیخبری گوی ز میدان بردی از بیخبریها خبرت…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۰
بر کار گذشته بین که حسرت نخوری صوفی باشی و نام ماضی نبری ابنالوقتی، جوانی و وقت بری تا فوت…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۹
بر ظلمت شب خیمهٔ مهتاب زدی میخفت خرد بر رخ او آب زدی دادی همه را به وعده خواب خرگوشی…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۸
برخیز و به نزد آن نکونام درآی در صحبت آن یار دلارام درآی زین دام برون جه و در آن…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۷
پران باشی چو در صف یارانی پری باشی سقط چو بی ایشانی تا پرانی تو حاکمی بر سر آن چون…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۶
بد میکنی و نیک طمع میداری هم بد باشد سزای بدکرداری با اینکه خداوند کریم و است و رحیم گندم…
بیشتر بخوانید »