مولوی
-
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۵
هرکس کسکی دارد و هرکس یاری آن یار وفادار کجا شد باری گر پیش سگی شکر نهی خرواری میل دل…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۴
هرگز نبود میل تو کافراشت کنی تا عاشق آنی که فرو داشت کنی بسم الله ناگفته تو گوئی الحمد ناآمده…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۳
هرگز به مزاج خود یکی دم نزنی تا از دم خویش گردن غم نزنی هر چند ملولی تو یقین است…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۲
هر شب که ببنده همنشین میافتی چون نور مهی که بر زمین میافتی من بندهٔ چشم مست پرخواب توام آن…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۱
هر روز یکی شور بر این جمع زنی بنیاد هزار عاقبت را بکنی تا دور ابد این دوران قائم بود…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۰
هر روز ز عاشقی و شیرین رائی مر عاشق را پیرهنی فرمائی ای یوسف روزگار ما یعقوبیم پیراهن تست چشم…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۹
هر روز پگاه خیمه بر جوی زنی صد نقش تو بر گلشن خوشبوی زنی چون دف دل ما سماع آنگاه…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۸
هر پارهٔ خاک را چو ماهی کردی وانگه مه را قرین شاهی کردی آخر ز فراق هر دو آهی کردی…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۷
وقف است مرا عمر در این مشتاقی احسنت زهی طراوت و رواقی من کف نزنم تا تو نباشی مطرب من…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۶
واپس مانی ز یار واپس باشی از شاخ درخت بگسلی خس باشی در چشم کسی تو خویش را جای کنی…
بیشتر بخوانید »