مثنوی معنویدفتر پنجممولوی

بخش ۵۵ – پرسیدن آن پادشاه از آن مدعی نبوت کی آنک رسول راستین باشد و ثابت شود با او چه باشد کی کسی را بخشد یا به صحبت و خدمت او چه بخشش یابند غیر نصیحت به زبان کی می‌گوید

شاه پرسیدش که باری وحی چیست

یا چه حاصل دارد آن کس کو نبیست

گفت خود آن چیست کش حاصل نشد

یا چه دولت ماند کو واصل نشد

گیرم این وحی نبی گنجور نیست

هم کم از وحی دل زنبور نیست

چونک او حی الرب الی النحل آمدست

خانهٔ وحیش پر از حلوا شدست

او به نور وحی حق عزوجل

کرد عالم را پر از شمع و عسل

این که کرمناست و بالا می‌رود

وحیش از زنبور کمتر کی بود

نه تو اعطیناک کوثر خوانده‌ای

پس چرا خشکی و تشنه مانده‌ای

یا مگر فرعونی و کوثر چو نیل

بر تو خون گشتست و ناخوش ای علیل

توبه کن بیزار شو از هر عدو

کو ندارد آب کوثر در کدو

هر کرا دیدی ز کوثر سرخ‌رو

او محمدخوست با او گیر خو

تا احب لله آیی در حساب

کز درخت احمدی با اوست سیب

هر کرا دیدی ز کوثر خشک لب

دشمنش می‌دار هم‌چون مرگ و تب

گر چه بابای توست و مام تو

کو حقیقت هست خون‌آشام تو

از خلیل حق بیاموز این سیر

که شد او بیزار اول از پدر

تا که ابغض لله آیی پیش حق

تا نگیرد بر تو رشک عشق دق

تا نخوانی لا و الا الله را

در نیابی منهج این راه را

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا