مثنوی معنویدفتر پنجممولوی

بخش ۱۷۲ – بیان آنک نحن قسمنا کی یکی را شهوت و قوت خران دهد و یکی را کیاست و قوت انبیا و فرشتگان بخشد سر ز هوا تافتن از سروریست ترک هوا قوت پیغامبریست تخمهایی کی شهوتی نبود بر آن جز قیامتی نبود

گر بدش سستی نری خران

بود او را مردی پیغامبران

ترک خشم و شهوت و حرص‌آوری

هست مردی و رگ پیغامبری

نری خر گو مباش اندر رگش

حق همی خواند الغ بگلربگش

مرده‌ای باشم به من حق بنگرد

به از آن زنده که باشد دور و رد

مغز مردی این شناس و پوست آن

آن برد دوزخ برد این در جنان

حفت الجنه مکاره را رسید

حفت النار از هوا آمد پدید

ای ایاز شیر نر دیوکش

مردی خر کم فزون مردی هش

آنچ چندین صدر ادراکش نکرد

لعب کودک بود پیشت اینت مرد

ای به دیده لذت امر مرا

جان سپرده بهر امرم در وفا

داستان ذوق امر و چاشنیش

بشنو اکنون در بیان معنویش

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا