مثنوی معنویدفتر پنجممولوی

بخش ۱۶۷ – حجت منکران آخرت و بیان ضعف آن حجت زیرا حجت ایشان به دین باز می‌گردد کی غیر این نمی‌بینیم

حجتش اینست گوید هر دمی

گر بدی چیزی دگر هم دیدمی

گر نبیند کودکی احوال عقل

عاقلی هرگز کند از عقل نقل

ور نبیند عاقلی احوال عشق

کم نگردد ماه نیکوفال عشق

حسن یوسف دیدهٔ اخوان ندید

از دل یعقوب کی شد ناپدید

مر عصا را چشم موسی چوب دید

چشم غیبی افعی و آشوب دید

چشم سر با چشم سر در جنگ بود

غالب آمد چشم سر حجت نمود

چشم موسی دست خود را دست دید

پیش چشم غیب نوری بد پدید

این سخن پایان ندارد در کمال

پیش هر محروم باشد چون خیال

چون حقیقت پیش او فرج و گلوست

کم بیان کن پیش او اسرار دوست

پیش ما فرج و گلو باشد خیال

لاجرم هر دم نماید جان جمال

هر که را فرج و گلو آیین و خوست

آن لکم دین ولی دین بهر اوست

با چنان انکار کوته کن سخن

احمدا کم گوی با گبر کهن

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا