مثنوی معنویدفتر پنجممولوی

بخش ۱۶۴ – صفت کردن مرد غماز و نمودن صورت کنیزک مصور در کاغذ و عاشق شدن خلیفهٔ مصر بر آن صورت و فرستادن خلیفه امیری را با سپاه گران بدر موصل و قتل و ویرانی بسیار کردن بهر این غرض

مر خلیفهٔ مصر را غماز گفت

که شه موصل به حوری گشت جفت

یک کنیزک دارد او اندر کنار

که به عالم نیست مانندش نگار

در بیان ناید که حسنش بی‌حدست

نقش او اینست که اندر کاغذست

نقش در کاغذ چو دید آن کیقباد

خیره گشت و جام از دستش فتاد

پهلوانی را فرستاد آن زمان

سوی موصل با سپاه بس گران

که اگر ندهد به تو آن ماه را

برکن از بن آن در و درگاه را

ور دهد ترکش کن و مه را بیار

تا کشم من بر زمین مه در کنار

پهلوان شد سوی موصل با حشم

با هزاران رستم و طبل و علم

چون ملخها بی‌عدد بر گرد کشت

قاصد اهلاک اهل شهر گشت

هر نواحی منجنیقی از نبرد

هم‌چو کوه قاف او بر کار کرد

زخم تیر و سنگهای منجنیق

تیغها در گرد چون برق از بریق

هفته‌ای کرد این چنین خون‌ریز گرم

برج سنگین سست شد چون موم نرم

شاه موصل دید پیگار مهول

پس فرستاد از درون پیشش رسول

که چه می‌خواهی ز خون مؤمنان

کشته می‌گردند زین حرب گران

گر مرادت ملک شهر موصلست

بی‌چنین خون‌ریز اینت حاصلست

من روم بیرون شهر اینک در آ

تا نگیرد خون مظلومان ترا

ور مرادت مال و زر و گوهرست

این ز ملک شهر خود آسان‌ترست

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا