مثنوی معنویدفتر سوممولوی

بخش ۵۶ – عذر گفتن نظم کننده و مدد خواستن

ای تقاضاگر درون همچون جنین

چون تقاضا می‌کنی اتمام این

سهل گردان ره نما توفیق ده

یا تقاضا را بهل بر ما منه

چون ز مفلس زر تقاضا می‌کنی

زر ببخشش در سر ای شاه غنی

بی تو نظم و قافیه شام و سحر

زهره کی دارد که آید در نظر

نظم و تجنیس و قوافی ای علیم

بندهٔ امر توند از ترس و بیم

چون مسبح کرده‌ای هر چیز را

ذات بی تمییز و با تمییز را

هر یکی تسبیح بر نوعی دگر

گوید و از حال آن این بی‌خبر

آدمی منکر ز تسبیح جماد

و آن جماد اندر عبادت اوستاد

بلک هفتاد و دو ملت هر یکی

بی‌خبر از یکدگر واندر شکی

چون دو ناطق را ز حال همدگر

نیست آگه چون بود دیوار و در

چون من از تسبیح ناطق غافلم

چون بداند سبحهٔ صامت دلم

هست سنی را یکی تسبیح خاص

هست جبری را ضد آن در مناص

سنی از تسبیح جبری بی‌خبر

جبری از تسبیح سنی بی اثر

این همی‌گوید که آن ضالست و گم

بی‌خبر از حال او وز امر قم

و آن همی گوید که این را چه خبر

جنگشان افکند یزدان از قدر

گوهر هر یک هویدا می‌کند

جنس از ناجنس پیدا می‌کند

قهر را از لطف داند هر کسی

خواه دانا خواه نادان یا خسی

لیک لطفی قهر در پنهان شده

یا که قهری در دل لطف آمده

کم کسی داند مگر ربانیی

کش بود در دل محک جانیی

باقیان زین دو گمانی می‌برند

سوی لانهٔ خود به یک پر می‌پرند

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا