مثنوی معنویدفتر سوممولوی

بخش ۱۵۲ – آمدن آن زن کافر با طفل شیرخواره به نزدیک مصطفی علیه السلام و ناطق شدن عیسی‌وار به معجزات رسول صلی الله علیه و سلم

هم از آن ده یک زنی از کافران

سوی پیغامبر دوان شد ز امتحان

پیش پیغامبر در آمد با خمار

کودکی دو ماه زن را بر کنار

گفت کودک سلم الله علیک

یا رسول الله قد جئنا الیک

مادرش از خشم گفتش هی خموش

کیت افکند این شهادت را بگوش

این کیت آموخت ای طفل صغیر

که زبانت گشت در طفلی جریر

گفت حق آموخت آنگه جبرئیل

در بیان با جبرئیلم من رسیل

گفت کو گفتا که بالای سرت

می‌نبینی کن به بالا منظرت

ایستاده بر سر تو جبرئیل

مر مرا گشته به صد گونه دلیل

گفت می‌بینی تو گفتا که بلی

بر سرت تابان چو بدری کاملی

می‌بیاموزد مرا وصف رسول

زان علوم می‌رهاند زین سفول

پس رسولش گفت ای طفل رضیع

چیست نامت باز گو و شو مطیع

گفت نامم پیش حق عبدالعزیز

عبد عزی پیش این یک مشت حیز

من ز عزی پاک و بیزار و بری

حق آنک دادت این پیغامبری

کودک دو ماهه همچون ماه بدر

درس بالغ گفته چون اصحاب صدر

پس حنوط آن دم ز جنت در رسید

تا دماغ طفل و مادر بو کشید

هر دو می‌گفتند کز خوف سقوط

جان سپردن به برین بوی حنوط

آن کسی را کش معرف حق بود

جامد و نامیش صد صدق زند

آنکسی را کش خدا حافظ بود

مرغ و ماهی مر ورا حارس شود

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا