مثنوی معنویدفتر سوممولوی

بخش ۱۴۰ – بیان آنک حق تعالی صورت ملوک را سبب مسخر کردن جباران کی مسخر حق نباشند ساخته است چنانک موسی علیه السلام باب صغیر ساخت بر ربض قدس جهت رکوع جباران بنی اسرائیل وقت در آمدن کی ادخلوا الباب سجدا و قولوا حطه

آنچنانک حق ز گوشت و استخوان

از شهان باب صغیری ساخت هان

اهل دنیا سجدهٔ ایشان کنند

چونک سجدهٔ کبریا را دشمنند

ساخت سرگین‌دانکی محرابشان

نام آن محراب میر و پهلوان

لایق این حضرت پاکی نه‌اید

نیشکر پاکان شما خالی‌نیید

آن سگان را این خسان خاضع شوند

شیر را عارست کو را بگروند

گربه باشد شحنه هر موش‌خو

موش که بود تا ز شیران ترسد او

خوف ایشان از کلاب حق بود

خوفشان کی ز آفتاب حق بود

ربی الاعلاست ورد آن مهان

رب ادنی درخور این ابلهان

موش کی ترسد ز شیران مصاف

بلک آن آهوتگان مشک‌ناف

رو به پیش کاسه‌لیس ای دیگ‌لیس

توش خداوند و ولی نعمت نویس

بس کن ار شرحی بگویم دور دست

خشم گیرد میر و هم داند که هست

حاصل این آمد که بد کن ای کریم

با لئیمان تا نهد گردن لئیم

با لئیم نفس چون احسان کند

چون لئیمان نفس بد کفران کند

زین سبب بد که اهل محنت شاکرند

اهل نعمت طاغیند و ماکرند

هست طاغی بگلر زرین‌قبا

هست شاکر خستهٔ صاحب‌عبا

شکر کی روید ز املاک و نعم

شکر می‌روید ز بلوی و سقم

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا