دفتر اولمثنوی معنویمولوی

بخش ۹۳ – برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفس و پریدن طوطی مرده

بعد از آنش از قفس بیرون فکند

طوطیک پرید تا شاخ بلند

طوطی مرده چنان پرواز کرد

کآفتاب شرق ترکی‌تاز کرد

خواجه حیران گشت اندر کار مرغ

بی‌خبر ناگه بدید اسرار مرغ

روی بالا کرد و گفت ای عندلیب

از بیان حال خودمان ده نصیب

او چه کرد آنجا که تو آموختی

ساختی مکری و ما را سوختی

گفت طوطی کو به فعلم پند داد

که رها کن لطف آواز و وداد

زانک آوازت ترا در بند کرد

خویشتن مرده پی این پند کرد

یعنی ای مطرب شده با عام و خاص

مرده شو چون من که تا یابی خلاص

دانه باشی مرغکانت بر چنند

غنچه باشی کودکانت بر کنند

دانه پنهان کن بکلی دام شو

غنچه پنهان کن گیاه بام شو

هر که داد او حسن خود را در مزاد

صد قضای بد سوی او رو نهاد

جشمها و خشمها و رشکها

بر سرش ریزد چو آب از مشکها

دشمنان او را ز غیرت می‌درند

دوستان هم روزگارش می‌برند

آنک غافل بود از کشت و بهار

او چه داند قیمت این روزگار

در پناه لطف حق باید گریخت

کو هزاران لطف بر ارواح ریخت

تا پناهی یابی آنگه چون پناه

آب و آتش مر ترا گردد سپاه

نوح و موسی را نه دریا یار شد

نه بر اعداشان بکین قهار شد

آتش ابراهیم را نه قلعه بود

تا برآورد از دل نمرود دود

کوه یحیی را نه سوی خویش خواند

قاصدانش را به زخم سنگ راند

گفت ای یحیی بیا در من گریز

تا پناهت باشم از شمشیر تیز

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا