دفتر اولمثنوی معنویمولوی

بخش ۱۴۳ – امتحان کردن شیر گرگ را و گفتن کی پیش آی ای گرگ بخش کن صیدها را میان ما

گفت شیر ای گرگ این را بخش کن

معدلت را نو کن ای گرگ کهن

نایب من باش در قسمت‌گری

تا پدید آید که تو چه گوهری

گفت ای شه گاو وحشی بخش تست

آن بزرگ و تو بزرگ و زفت و چست

بز مرا که بز میانه‌ست و وسط

روبها خرگوش بستان بی غلط

شیر گفت ای گرگ چون گفتی بگو

چونک من باشم تو گویی ما و تو

گرگ خود چه سگ بود کو خویش دید

پیش چون من شیر بی مثل و ندید

گفت پیش آ ای خری کو خود خرید

پیشش آمد پنجه زد او را درید

چون ندیدش مغز و تدبیر رشید

در سیاست پوستش از سر کشید

گفت چون دید منت ز خود نبرد

این چنین جان را بباید زار مرد

چون نبودی فانی اندر پیش من

فضل آمد مر ترا گردن زدن

کل شیء هالک جز وجه او

چون نه‌ای در وجه او هستی مجو

هر که اندر وجه ما باشد فنا

کل شیء هالک نبود جزا

زانک در الاست او از لا گذشت

هر که در الاست او فانی نگشت

هر که بر در او من و ما می‌زند

رد بابست او و بر لا می‌تند

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا