غزلیات حافظحافظ

غزل ۴۱۸- گر تیغ بارد در کوی آن ماه

گر تیغ بارد در کوی آن ماهگردن نهادیم الحکم لله
آیین تقوا ما نیز دانیملیکن چه چاره با بخت گمراه
ما شیخ و واعظ کمتر شناسیمیا جام باده یا قصه کوتاه
من رند و عاشق در موسم گلآن گاه توبه استغفرالله
مهر تو عکسی بر ما نیفکندآیینه رویا آه از دلت آه
الصبر مر و العمر فانیا لیت شعری حتام القاه
حافظ چه نالی گر وصل خواهیخون بایدت خورد در گاه و بی‌گاه

 

غزل ۴۱۸

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. لسان الغیب در بیت 2 و آخر می فرماید : رسم راه پرهیزگاری را ما خوب می دانیم اما با بخت گمراه که نمی گذارد تقوی پیشه کنیم چه می توان کرد ، ای حافظ چرا ناله سر می دهی اگر وصال محبوب را می جویی باید برای عشق جانان گاه و بیگاه خون بخوری و رنج بکشی تا محبوب نظری کند . خود تفسیر کنید با نیت خویش عین صواب است .
    2- در راه و کاری و عشقی گام نهاده ای که اگر با متانت و حوصله و درایت عمل نکنی عاقبتی وخیم دربر خواهید داشت ، عجب این که جنابعالی اهل خطر و ریسک هستید و همیشه به دنبال جنجال آفرینی می باشید پس باید هوشیارانه عمل کنید .
    3- این نیت اگر همراه با درایت انجام نگیرد خطر آفرین خواهد بود پس به یکی از مشاهد متبرکه بروید و با دعا و نذری که خواهید کرد گشایش بسیار حاصل می شود . واهمه نداشته باشید به خدا توکل کنید خود و او را به دست قضا و قدر بسپارید به شرط آنکه خیلی آرام و با فکر و دقت حرکت کنید .
    4 – فرزندم پنج چیز است که خداوند آن را زود کیفر می دهد : ستم ، خیانت ، بدرفتاری با پدر و مادر، بریدن از خویشاوندان و حق نشناسی .
    5 – به زودی خوابی خواهید دید که بر رنگین کمان سوار شده اید ، تعبیرش این که سختی ها را پشت سر می گذارید و زمان شادی و موفقیت فرا می رسد و از خشم حسودان نجات می یابید ، اخبار غیر مترقبه ای خواهید شنید و سفر بسیار خوبی در انتظار شماست ولی یکی از برنامه های شما عملی نمی گردد زیرا شما نمی دانید اجرای آن به صلاح خانواده و کار شما نیست حتما از حسودان به ویژه شخصی چاق با سری کم مو و بینی درشت بر حذر باشید.
    6 – خود را لوس کردن و بیمار نشان دادن موجب دلسردی و پشیمانی می شود .
    7 – بدترین درد اضطراب و وسواس می باشد سعی کنید خود را به بی خیالی بزنید .
    8 – موسیقی و تفریح و گردش را برایتان توصیه می کنم .
    9 – گردش در اینترنت و شنیدن مطالب از طریق امواج را دوست دارید ، بیش از اندازه زیان آور است اما به زودی اوضاع شما تغییر کلی خواهد کرد که به نفع شماست .

  2.   ١ -اگر در كوى آن دلبر ماهرو،شمشير بر سر ما ببارد،تسليم هستيم.حكم از آن خداست.[يعنى‌هر چه خدا خواست،همان مى‌شود-ما تسليم حكم خدا هستيم.]
     ٢ -ما نيز راه و رسم تقوا را مى‌شناسيم؛اما با بخت گمراه خود چه كنيم؟[كه ما را به سوى تقوا نمى‌كشاند،بلكه از آن دور مى‌كند!]
     ٣ -ما شيخ و واعظ را نمى‌شناسيم.يا از جام شراب سخن بگو،يا قصه را كوتاه كن!
    4-انتظار داريد كه من-كه رند و عاشق هستم-آن هم در فصل گل،از نوشيدن شراب،توبه كنم؟ هرگز![استغفر اللّه،در اين جا يعنى از اين كه توبه كنم،به خدا پناه مى‌برم و از او درخواست بخشش‌مى‌كنم.يعنى هرگز توبه نمى‌كنم!]
     ۵ -اى دلبرى كه چهره‌ى درخشانت مانند آينه شفاف است،فرياد از دل تو كه هرگز نور محبتى بر
    وجود ما نتاباند.[مهر،ايهام دارد:1)خورشيد 2)محبت.با توجه به اين ويژگى،نور و محبت را با هم‌آورديم.]
    6-صبر و شكيبايى در هجران يار تلخ و عمر ما زودگذر و فانى است.كاش مى‌دانستم كه سرانجام‌
    كى او را خواهم ديد؟[آيا با اين عمر كوتاه و فانى،روزى فرا مى‌رسد كه او را ببينم و آيا مى‌توانم تا آن‌روز صبر کنم؟صبرى كه چنين تلخ است؟!]
     ٧ -اى حافظ!اگر خواهان ديدار او هستى،چرا ناله مى‌كنى؟بايد گاه و بى‌گاه خون دل بخورى و رنج جدايى را تحمل كنى.
    ****
    دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری

  3. ) اگر در كوي آن محبوب ماهرو شمشير (هم) ببارد، ما گردن تسليم بر آن مي گذاريم و به فرمان خدا تن در مي دهيم.

    (2) ما هم راه و رسم پرهيزكاري را مي دانيم اما با اين بخت نامساعد و كج رفتار چه مي توان كرد.

    (3) ما با شيخ و واعظ كمتر سر و كار داريم (… كاري نداريم و آنها را قبول نداريم) ساغر شراب (بده) يا داستان را كوتاه كن.

    (4) ما با اين حالت رندي و عاشقي توبه كنيم؟ هرگز، هرگز.

    (5) محبت تو، پرتو لطفي و بازتابي به سوي ما نينداخت. اي آيينه صورت! آه از اين دل سنگت، آه!

    (6) شكيبايي (به مانند داروي صبر) تلخ و عمر در گذر است. اي كاش در ميافتم كه تا كي او را (نمي) بينم.

    (7) حافظ اگر وصل يار مي طلبي براي چه ناله و زاري مي كني؟ بايد در هر حال و هر زمان خون دل بخوري.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا