غزلیات حافظحافظ

غزل ۴۰۷- مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نویادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمیدگفت با این همه از سابقه نومید مشو
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلکاز چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیارتاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوشدور خوبی گذران است نصیحت بشنو
چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسنبیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشقخرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوختحافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو

 

غزل ۴۰۷

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

7 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا