غزل ۱۰۳- روز وصل دوستداران یاد باد
Warning: Undefined variable $op in /home/mastaneh/public_html/wp/wp-content/plugins/gt-tabs/index.php on line 102
Warning: Undefined array key "GTTabs" in /home/mastaneh/public_html/wp/wp-content/plugins/gt-tabs/index.php on line 184
نستعلیق
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد
گر چه صد رود است در چشمم مدام
زنده رود باغ کاران یاد باد
راز حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد
معانی لغات غزل
دوستداران: دوستاران، به سبب قریبالمخرج بودن (ت) و (د)، آنها که هم را دوست میدارند، کنایه از عاشق و معشوق و دوستان و دوستداران یکدیگر.
یاد باد آن روزگاران: یاد آن روزگاران به خیر.
کام: دهان، ذائقه.
شادخواران: میگساران شاد وخوش.
بانک نوش شاد خواران یاد باد: یاد سر و صداهای نوش باد، نوش باد میگساران خوشگذران به خیر.
حق گزاران: آنها که حق دوستی را مراعات میکنند.
زنده رود: زاینده رود، نام رودی که در وسط شهر اصفهان جاری است.
باغ کاران: نام بزرگی درکنار زایندهرود که منزل شیخ ابواسحاق در آنجا بود و به بزرگی وصفا مشهور بوده و به همین نام هم اکنون درکنار زایندهرود، خارج از شهر، محلی موسوم است.
رازداران یاد باد: از دوستانی که رازدار بودند یاد باد.
ای دریغا: شبه جمله به معنای ای افسوس.
معانی ابیات غزل
(۱) از روز به هم رسیدن آنهایی که یکدیگر را دوست میدارند یاد باد. یاد آن روزگاران به خیر.
(۲) تلخی غم و اندوه کام و دهانم را مثل زهر تلخ کرد یاد سروصدای نوش نوش میگساران سرحال به خیر.
(۳) هرچند دوستان به یاد من نیستند از طرف من هزاران بار، یاد ایشان به خیر باد.
(۴) من (در اینجا) در بند و بلای دوری از دوستان گرفتارم کوشش واصرار آن دوستان حقگزار، یاد باد.
(۵) هرچند پیوسته صد رود اشک از چشمانم روان است یاد زایندهرود و باغکاران به خیر باد.
(۶) افسوس که بعد از این مفارقت، راز دل حافظ به کسی بازگو نشد. از دوستان رازدار یاد باد.
شرح ابیات غزل
وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
بحر غزل: رمل مسدس مقصور
*
آنهایی که معتقدند خواجه حافظ شیرازی به غیر از سفر تبعید گونه به یزد، سفری هم به اصفهان کرده، این غزل را دلیل نظریه خود میآورند. این غزل از محصولات ایام جوانی شاعر و مربوط به زمانی است که شیخ ابواسحاق اقدام به مسافرت اصفهان نموده و با همه اصراری که دوستان مشترک نموده بودند حافظ از رفتن با آنها خودداری و در غیاب آنها، به یاد دوستان خود افتاده است.
در این غزل حافظ نامی از باغکاران که باغی درکنار رودخانه زایندهرود است میبرد و از آن به حسرت یاد میکند و از آنجایی که این غزل محل سکونت ابواسحاق اینجو بوده است به ظن قوی حافظ درسفری به اصفهان با سلطان در این باغ به سر برده و از آن خاطرههایی در ذهن خود داشته و در این غزل بازگو کرده است. حافظ در غزلی دیگر هم نام زایندهرود را میآورد و میفرماید:
خرد درزنده رود انداز و می نوش
به گلبانگ جوانان عراقی
****
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان
معاني لغات غزل
دوستداران: دوستاران، به سبب قريبالمخرج بودن (ت) و (د)، آنها كه هم را دوست ميدارند، كنايه از عاشق و معشوق و دوستان و دوستداران يكديگر.
ياد باد آن روزگاران: ياد آن روزگاران به خير.
كام: دهان، ذائقه.
شادخواران: ميگساران شاد وخوش.
بانك نوش شاد خواران ياد باد: ياد سر و صداهاي نوش باد، نوش باد ميگساران خوشگذران به خير.
حق گزاران: آنها كه حق دوستي را مراعات ميكنند.
زنده رود: زاينده رود، نام رودي كه در وسط شهر اصفهان جاري است.
باغ كاران: نام بزرگي دركنار زايندهرود كه منزل شيخ ابواسحاق در آنجا بود و به بزرگي وصفا مشهور بوده و به همين نام هم اكنون دركنار زايندهرود، خارج از شهر، محلي موسوم است.
رازداران ياد باد: از دوستاني كه رازدار بودند ياد باد.
اي دريغا: شبه جمله به معناي اي افسوس.
معاني ابيات غزل
(1) از روز به هم رسيدن آنهايي كه يكديگر را دوست ميدارند ياد باد. ياد آن روزگاران به خير.
(2) تلخي غم و اندوه كام و دهانم را مثل زهر تلخ كرد ياد سروصداي نوش نوش ميگساران سرحال به خير.
(3) هرچند دوستان به ياد من نيستند از طرف من هزاران بار، ياد ايشان به خير باد.
(4) من (در اينجا) در بند و بلاي دوري از دوستان گرفتارم كوشش واصرار آن دوستان حقگزار، ياد باد.
(5) هرچند پيوسته صد رود اشك از چشمانم روان است ياد زايندهرود و باغكاران به خير باد.
(6) افسوس كه بعد از اين مفارقت، راز دل حافظ به كسي بازگو نشد. از دوستان رازدار ياد باد.
شرح ابيات غزل
وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
بحر غزل: رمل مسدس مقصور
*
آنهايي كه معتقدند خواجه حافظ شيرازي به غير از سفر تبعيد گونه به يزد، سفري هم به اصفهان كرده، اين غزل را دليل نظريه خود ميآورند. اين غزل از محصولات ايام جواني شاعر و مربوط به زماني است كه شيخ ابواسحاق اقدام به مسافرت اصفهان نموده و با همه اصراري كه دوستان مشترك نموده بودند حافظ از رفتن با آنها خودداري و در غياب آنها، به ياد دوستان خود افتاده است.
در اين غزل حافظ نامي از باغكاران كه باغي دركنار رودخانه زايندهرود است ميبرد و از آن به حسرت ياد ميكند و از آنجايي كه اين غزل محل سكونت ابواسحاق اينجو بوده است به ظن قوي حافظ درسفري به اصفهان با سلطان در اين باغ به سر برده و از آن خاطرههايي در ذهن خود داشته و در اين غزل بازگو كرده است. حافظ در غزلي ديگر هم نام زايندهرود را ميآورد و ميفرمايد:
خرد درزنده رود انداز و مي نوش
به گلبانگ جوانان عراقي