پادشاهی شیرویه
-
بخش ۶
چو آوردم این روز خسرو ببن ز شیروی و شیرین گشایم سخن چو پنجاه و سه روز بگذشت زین که…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۵
هر آنکس که بد کرد با شهریار شب و روز ترسان بد از روزگار چو شیروی ترسنده و خام بود…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۳
چوبشنید شیروی بگریست سخت دلش گشت ترسان ازان تاج وتخت چوازپیش برخاستند آن گروه که او راهمیداشتندی ستوه به گفتار…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۴
کنون شیرین بار بد گوش دار سر مهتران رابه آغوش دار چو آگاه شد بار بد زانک شاه به پرداخت…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۲
بدان نامور گفت پاسخ شنو یکایک ببر سوی سالار نو به گویش که زشت کسان را مجوی جز آن را…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۱
چو شیروی بنشست برتخت ناز به سر برنهاد آن کیی تاج آز برفتند گوینده ایرانیان برو خواندند آفرین کیان همیگفت…
بیشتر بخوانید »