منوچهر
-
بخش ۳۵- اندرز کردن منوچهر پسرش را
منوچهر را سال شد بر دو شست ز گیتی همی بار رفتن ببست ستارهشناسان بر او شدند همی ز آسمان…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۳۴- آمدن سام به دیدن رستم
چو آگاهی آمد به سام دلیر که شد پور دستان همانند شیر کس اندر جهان کودک نارسید بدین شیر مردی…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۳۳- نامگذارى رستم
بیامد یکی موبدی چرب دست مر آن ماه رخ را به می کرد مست بکافید بیرنج پهلوی ماه بتابید مر…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۳۲- گفتار اندر زادن رستم
بسی برنیامد برین روزگار که آزاده سرو اندر آمد به بار بهار دل افروز پژمرده شد دلش را غم و…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۳۱- رسیدن سام و دستان به کابل
بگوید که آمد سپهبد ز راه ابا زال با پیل و چندی سپاه فرستاده تازان به کابل رسید خروشی برآمد…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۳۰- رسیدن زال به نزدیک سام
همی رند دستان گرفته شتاب چو پرنده مرغ و چو کشتی برآب کسی را نبد ز آمدنش آگهی پذیره نرفتند…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۲۹- پاسخ نامه سام از منوچهر
پس آن نامهٔ سام پاسخ نوشت شگفتی سخنهای فرخ نوشت که ای نامور پهلوان دلیر به هر کار پیروز برسان…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۲۸- هنر نمودن زال در پیش منوچهر
چو زال این سخنها بکرد آشکار ازو شادمان شد دل شهریار به شادی یکی انجمن برشگفت شهنشاه گیتی زهازه گرفت…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۲۷- پاسخ دادن زال موبدان را
زمانی پر اندیشه شد زال زر برآورد یال و بگسترد بر وزان پس به پاسخ زبان برگشاد همه پرسش موبدان…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۲۶- پژوهش کردن موبدان از زال
چنین گفت پس شاه گردن فراز کزین هر چه گفتید دارید راز بخواند آن زمان زال را شهریار کزو خواست…
بیشتر بخوانید »