فردوسیپادشاهی اردشیر

بخش ۱۳

الا ای خریدار مغز سخن

دلت برگسل زین سرای کهن

کجا چون من و چون تو بسیار دید

نخواهد همی با کسی آرمید

اگر شهریاری و گر پیشکار

تو ناپایداری و او پایدار

چه با رنج باشی چه با تاج و تخت

ببایدت بستن به فرجام رخت

اگر ز آهنی چرخ بگدازدت

چو گشتی کهن نیز ننوازدت

چو سرو دلارای گردد به خم

خروشان شود نرگسان دژم

همان چهرهٔ ارغوان زعفران

سبک مردم شاد گردد گران

اگر شهریاری و گر زیردست

بجز خاک تیره نیابی نشست

کجا آن بزرگان با تاج و تخت

کجا آن سواران پیروزبخت

کجا آن خردمند کندآوران

کجا آن سرافراز و جنگی سران

کجا آن گزیده نیاکان ما

کجا آن دلیران و پاکان ما

همه خاک دارند بالین و خشت

خنک آنک جز تخم نیکی نکشت

نشان بس بود شهریار اردشیر

چو از من سخن بشنوی یادگیر

فردوسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، ۳۲۹ هجری قمری - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، ۴۱۱ هجری قمری در توس خراسان)، سخن‌سرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایران است. فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا