غزلیات حافظحافظ

غزل ۰۶۵- خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست


Warning: Undefined variable $op in /home/mastaneh/public_html/wp/wp-content/plugins/gt-tabs/index.php on line 102

Warning: Undefined array key "GTTabs" in /home/mastaneh/public_html/wp/wp-content/plugins/gt-tabs/index.php on line 184
نستعلیق

علامه قزوینی
شرح نوشتاری

معانی لغات غزل (۶۵)

عیش: سرور، زندگی، خوشگذرانی.
صحبت: همنشینی، گفتگو، مصاحبت.
سبب انتظار: موجب درنگ و تأخیر.
وقت خوش: فرصت خوب و مناسب.
وقوف: آگاهی.
پیوند: پیوستگی، اتصال.
هوش‌دار: به هوش باش، حواست را جمع کن.
آب‌زندگی: آب حیات، چشمه‌یی در شمال زمین به نام ظلمات که هرکس از آن بنوشد چون خضر عمر جاودانی یابد.
روضه: چمن، باغ.
طرف: کنار.
مستور: پوشیده، کنایه از شخص پرهیزکار، پاکدامن، پارسا.
مست: شراب خورده عقل از دست داده، کنایه از شخص فاسد.
مدعی: صاحب ادعای بی‌پایه.
پرده‌دار: حاجب، فلک، دربان، و در اینجا مقصود خالق فلک یعنی خداست.
سهو: غفلت.
خطا: انحراف، جرم.
اعتبار: معتبر، باارزش، ارزش قائل شدن.
آمرزگار: آمرزنده گناهان، کنایه از خداوند.
تا: باید دید تا.
معانی ابیات غزل (۶۵)

(۱) چه چیزی خوشتر از خوشگذرانی و معاشرت و مصاحبت در باغ، به هنگام بهار است. ساقی کجا رفته؟ سبب تأخیر او را شرح دهید.
(۲) هرفرصت و پای مناسب که دست دادگرا می‌شمرده از آن بهره‌ برگیر زیرا هیچ کس نمی‌داند که پایان کار از چه قرار است.
(۳) آگاه باش که رشته حیات تو به موئی بسته است. به فکر خود و غمخوار خویش باش، غم زمانه خوردن چه کاری است و چه فایده دارد؟
(۴) اگر معنا و مفهوم آب حیات جاویدان و باغ بهشتی زمینی، در کنار جویبار و سبزه‌زار و نوشیدن می خوشگوار نیست پس در چیست؟
(۵) هر دو دسته پرهیزگاران و ناصالحان اولاد آدم و از یک دودمانند. ما را که از خود اختیاری نیست نمی‌دانیم به کدام دسته گرویده و گرایش پیدا کنیم.
(۶) ای داعیه‌دار بی‌مایه که با چرخ وفلک بر سر اسرار نهانی، در نزاع و کنکاش هستی، آرام بگیر. این جدال تو در واقع با آفریننده فلک است و این چه معنا دارد؟
(۷) اگر اشتباه و جرم من دارای ارزش و اعتبار و قابل محاسبه و بازخواست است پس معنای بخشندگی و مهربانی خدای آمرزنده چیست؟
(۸) زاهد از خدا شراب کوثر و حافظ جام شراب انگوری طلب کرد باید صبر کرد و دید مشیت الهی در این میانه برکدام قرار می‌گیرد.
شرح ابیات غزل (۶۵)
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور
*
اوحدی‌مراغه‌یی‌:

این چرخ گرد گرد کواکب نگار چیست
وین اختر ستیزه‌گر کینه کار چیست

این غزل فهرستی از عقاید باطنی وبرداشت حافظ از زندگانی و تردیدهایی است که در اثر تفکر و تعقل نه تقلید و تعبد در دوره جوانی ذهن او را اشغل کرده و در اینجا همه را با هم در یک غزل بازگو می‌کند. این افکار و عقاید بعدها در غزلهای دیگر هر کدام جداگانه به صورت پخته‌تر و در لباس ایهام بازگو می‌شود. شاعر در ایام جوانی در اثر مشاهده بی‌اعتباری و کوتاهی فرجه حیات، تحت تأثیر فلسفه خیامی قرار گرفته و در چهاربیت اول غزل خود یک موضوع را به چهارزبان و عبارت بازگو می‌کند. موضوعهایی که بعدها درسن کمال به صورتی پخته‌تر و عاقلانه‌تر در یک بیت چنین مطرح می‌سازد:
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند

بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم

و مشاهده می‌شود که رنگ عقیدت در ضمیر باطن شاعر تغییری نیافته اما در اثرتجربت مقصود خود را به نحوی مقبول بازگو می‌کند.
مفاد بیت پنجم نیز انعکاسی از عقیده جبری بودن شاعر و بی‌اختیاری او را در پیشگاه سرنوشت می‌رساند که همان فلسفه خیامی است و در بیت ششم نکته‌ تازه‌یی مشهود و مستتر است. از آنجا که حافظ فطرتاً توحیدی و تسلیم مقدرات الهی است در این بیت هم به خود و هم به دیگران به عنوان مدعی خطاب کرده می‌گوید: این قدر بگو مگو و اعتراض و اظهار نارضایتی برای چیست؟ همه اینها در حکم مجادله و نزاع با آفریدگار و صاحب اختیار کاینات است وبلافاصله در بیت هفتم با استظهار به عفو و کرم پروردگار سهو و خطای خود را بی‌اعتبار در بیت هفتم با استظهار به عفو و کرم پروردگار سهو و خطای خود را بی‌اعتبار فرض کرده و دل به کرم خداوند می‌سپارد و در بیت مقطع که از آن کمال صداقت و پاکدلی شاعر حس می‌شود می‌گوید هرچه باداباد ما برخلاف عقیده زاهد متشرع که در فکر شراب کوثر در آخرت است در این دنیا شراب انگوری را برگزیدیم تا ببینیم خدای یکتا با ما چه معامله‌یی می‌کند.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. نتيجه تفال :
    1- خيلي خود را به ظواهر اين دنيا سرگرم مکن و تمام فکر و ذکرت نباشد زيرا دنيا کوچتر از آنست که جنابعالي فکر آنرا مي کنيد توکلت را برخدا بکن دربعضي موارد اجراي خواسته ها به تاخير مي افتد و اصولا انسان نه جبري مطلق ونه اختياري مطلق است
    2- لسان الغيب در بيت آخر پاسخ شما راداده و راهنمايي فرموده که (زاهد شراب بهشتي از چشمه کوثر و حافظ باده از جام عشق خواست تا بينيم که مشيت اهلي که پديد آوردنده هستي دراين ميان است چه خواهد ) پس شما دل رابه دست خدا بسپاريدو سوره مبارکه السجده را از آيه 1 تا30 با خلوص نيت و با معني بخوانيد و نهذري که کرده ايد ادا کنيد و به يکي از مشاهدمتبرکه برويددعا کنيد که بسيار سودمند است
    3- سما که انساني وارسته مودب با نظم و مهربان هستيد و ارزش قائل نيستيدو بسيار هم دست و دلباز و گشاده روي و بخشنده مي باشد چرا لجبازي و يکدندگي مي کني بيا و ازاين کارصرف نظر کن و يالااقل براي مدتي آن رابه تاخير بنداز تا موقعيت بهتري براي شما حاصل شود چون هنوز اين انديشه خام است .
    4- يکي درخانه شما راخيلي دوست دارد و شب و روز درفکر شماست با اومهربان باش و احترامشرا نگهدار
    5- ديگراننسبتبه شما حسادت مي ورزند اين هفته با شخصي ملاقات خواهي کردکه بسيار سودمداست مسافرت راتوصيه ميکنم ولي خريدو فروش زود است درا.ردعلمي پيشرفت حاصل مي شود ولي نياز به کوشش زيادتر داردازدواج و طاق هردو عملي نمي شودبيمار شفا مي يابد
    نگراننباشيدبلاخره ارهابروفق مرادشما ميشودبه چيزهايي که از آن بيخبر بوديد آگاه مي شودبه زندگي عشق بورز و دوستداشته باشد و به فکر ناملايمات نباش و با همه مهربان باش .

  2. معاني لغات غزل (65)
    عيش: سرور، زندگي، خوشگذراني.
    صحبت: همنشيني، گفتگو، مصاحبت.
    سبب انتظار: موجب درنگ و تأخير.
    وقت خوش: فرصت خوب و مناسب.
    وقوف: آگاهي.
    پيوند: پيوستگي، اتصال.
    هوش‌دار: به هوش باش، حواست را جمع كن.
    آب‌زندگي: آب حيات، چشمه‌يي در شمال زمين به نام ظلمات كه هركس از آن بنوشد چون خضر عمر جاوداني يابد.
    روضه: چمن، باغ.
    طرف: كنار.
    مستور: پوشيده، كنايه از شخص پرهيزكار، پاكدامن، پارسا.
    مست: شراب خورده عقل از دست داده، كنايه از شخص فاسد.
    مدعي: صاحب ادعاي بي‌پايه.
    پرده‌دار: حاجب، فلك، دربان، و در اينجا مقصود خالق فلك يعني خداست.
    سهو: غفلت.
    خطا: انحراف، جرم.
    اعتبار: معتبر، باارزش، ارزش قائل شدن.
    آمرزگار: آمرزنده گناهان، كنايه از خداوند.
    تا: بايد ديد تا.
    معاني ابيات غزل (65)
    (1) چه چيزي خوشتر از خوشگذراني و معاشرت و مصاحبت در باغ، به هنگام بهار است. ساقي كجا رفته؟ سبب تأخير او را شرح دهيد.
    (2) هرفرصت و پاي مناسب كه دست دادگرا مي‌شمرده از آن بهره‌ برگير زيرا هيچ كس نمي‌داند كه پايان كار از چه قرار است.
    (3) آگاه باش كه رشته حيات تو به موئي بسته است. به فكر خود و غمخوار خويش باش، غم زمانه خوردن چه كاري است و چه فايده دارد؟
    (4) اگر معنا و مفهوم آب حيات جاويدان و باغ بهشتي زميني، در كنار جويبار و سبزه‌زار و نوشيدن مي خوشگوار نيست پس در چيست؟
    (5) هر دو دسته پرهيزگاران و ناصالحان اولاد آدم و از يك دودمانند. ما را كه از خود اختياري نيست نمي‌دانيم به كدام دسته گرويده و گرايش پيدا كنيم.
    (6) اي داعيه‌دار بي‌مايه كه با چرخ وفلك بر سر اسرار نهاني، در نزاع و كنكاش هستي، آرام بگير. اين جدال تو در واقع با آفريننده فلك است و اين چه معنا دارد؟
    (7) اگر اشتباه و جرم من داراي ارزش و اعتبار و قابل محاسبه و بازخواست است پس معناي بخشندگي و مهرباني خداي آمرزنده چيست؟
    (8) زاهد از خدا شراب كوثر و حافظ جام شراب انگوري طلب كرد بايد صبر كرد و ديد مشيت الهي در اين ميانه بركدام قرار مي‌گيرد.
    شرح ابيات غزل (65)
    وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعيل فاعلات
    بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مكفوف مقصور
    *
    اوحدي‌مراغه‌يي‌:

    اين چرخ گرد گرد كواكب نگار چيست
    وين اختر ستيزه‌گر كينه كار چيست

    اين غزل فهرستي از عقايد باطني وبرداشت حافظ از زندگاني و ترديدهايي است كه در اثر تفكر و تعقل نه تقليد و تعبد در دوره جواني ذهن او را اشغل كرده و در اينجا همه را با هم در يك غزل بازگو مي‌كند. اين افكار و عقايد بعدها در غزلهاي ديگر هر كدام جداگانه به صورت پخته‌تر و در لباس ايهام بازگو مي‌شود. شاعر در ايام جواني در اثر مشاهده بي‌اعتباري و كوتاهي فرجه حيات، تحت تأثير فلسفه خيامي قرار گرفته و در چهاربيت اول غزل خود يك موضوع را به چهارزبان و عبارت بازگو مي‌كند. موضوعهايي كه بعدها درسن كمال به صورتي پخته‌تر و عاقلانه‌تر در يك بيت چنين مطرح مي‌سازد:
    قدر وقت ار نشناسد دل و كاري نكند

    بس خجالت كه از اين حاصل اوقات بريم

    و مشاهده مي‌شود كه رنگ عقيدت در ضمير باطن شاعر تغييري نيافته اما در اثرتجربت مقصود خود را به نحوي مقبول بازگو مي‌كند.
    مفاد بيت پنجم نيز انعكاسي از عقيده جبري بودن شاعر و بي‌اختياري او را در پيشگاه سرنوشت مي‌رساند كه همان فلسفه خيامي است و در بيت ششم نكته‌ تازه‌يي مشهود و مستتر است. از آنجا كه حافظ فطرتاً توحيدي و تسليم مقدرات الهي است در اين بيت هم به خود و هم به ديگران به عنوان مدعي خطاب كرده مي‌گويد: اين قدر بگو مگو و اعتراض و اظهار نارضايتي براي چيست؟ همه اينها در حكم مجادله و نزاع با آفريدگار و صاحب اختيار كاينات است وبلافاصله در بيت هفتم با استظهار به عفو و كرم پروردگار سهو و خطاي خود را بي‌اعتبار در بيت هفتم با استظهار به عفو و كرم پروردگار سهو و خطاي خود را بي‌اعتبار فرض كرده و دل به كرم خداوند مي‌سپارد و در بيت مقطع كه از آن كمال صداقت و پاكدلي شاعر حس مي‌شود مي‌گويد هرچه باداباد ما برخلاف عقيده زاهد متشرع كه در فكر شراب كوثر در آخرت است در اين دنيا شراب انگوري را برگزيديم تا ببينيم خداي يكتا با ما چه معامله‌يي مي‌كند.
    ***
    شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا