ز دور چرخ چه نالی ز فعل خویش بنال
که از گزند تو مردم هنوز مینالند
نگفتمت که چو زنبور زشتخوی مباش
که چون پرت نبود پای در سرت مالند
ز دور چرخ چه نالی ز فعل خویش بنال
که از گزند تو مردم هنوز مینالند
نگفتمت که چو زنبور زشتخوی مباش
که چون پرت نبود پای در سرت مالند