غزلیات

  • غزل ۲

    ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را اختیار آنست کو قسمت کند درویش را آنکه مکنت بیش از آن…

    بیشتر بخوانید »
  • غزل ۳

    ای که انکار کنی عالم درویشان را تو ندانی که چه سودا و سرست ایشان را گنج آزادگی و کنج…

    بیشتر بخوانید »
  • غزل ۴

    غافلند از زندگی مستان خواب زندگانی چیست مستی از شراب تا نپنداری شرابی گفتمت خانه آبادان و عقل از وی…

    بیشتر بخوانید »
  • غزل ۵

    دریغ صحبت دیرین و حق دید و شناخت که سنگ تفرقه ایام در میان انداخت دو دوست یکنفس از عمر…

    بیشتر بخوانید »
  • غزل ۱

    ثنا و حمد بی‌پایان خدا را که صنعش در وجود آورد ما را الها قادرا پروردگارا کریما منعما آمرزگارا چه…

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا