غزلیاتسعدی

غزل ۵۴

ای به باد هوس درافتاده

بادت اندر سرست یا باده

یکقدم بر خلاف نفس بنه

در خیال خدای ننهاده

راه گم کرده از طریق صلاح

در بیابان غفلت افتاده

خود به یک بار از تو بستاند

چرخ انصافهای ناداده

رنج‌بردار دیو نفس مباش

در هوای بت ای پریزاده

دیدی این روزگار سفله نواز

چون گرفت از تو جان آزاده

چون تو آسوده‌ای چه می‌دانی

که مرا نیست عیش آماده

ملک آزادیت چو ممکن نیست

شهر بند هواست بگشاده

لاف مردی زنی و زن باشی

همچو خنثی مباش نر ماده

هر زمان چون پیاله چند زنی

خنده در روی لعبت ساده

بس که با خویشتن بگویی راز

چون صراحی به اشک بیجاده

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا