غزلیاتسعدی

غزل ۱۰

فلک با بخت من دایم به کینست

که با من بخت و دوران هم به کینست

گهم خواند جهان گاهی براند

جهان گاهی چنان گاهی چنینست

که می‌داند که خشت هر سرایی

کدامین سروقد نازنینست

ز خاک شاهدی روییده باشد

به هر بستان که برگ یاسمینست

وفایی گر نمی‌یابی ز یاری

مده دل گر نگارستان چینست

وفاداری مجوی از دهر خونخوار

وفایی از کسی جو که امینست

ندارد سعدیا دنیا وقاری

به نزد آن کسی کو راه بینست

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا