رباعیات سعدیسعدی
رباعی شمارهٔ ۳۸
خالی که مرا عاجز و محتال بکرد
خطی برسید و دفع آن خال بکرد
خال سیهش بود که خونم میریخت
ریش آمد و رویش همه چون خال بکرد
خالی که مرا عاجز و محتال بکرد
خطی برسید و دفع آن خال بکرد
خال سیهش بود که خونم میریخت
ریش آمد و رویش همه چون خال بکرد