غزلیات سعدیسعدی

غزل ۵۴

سرو چمن پیش اعتدال تو پستست

روی تو بازار آفتاب شکستست

شمع فلک با هزار مشعل انجم

پیش وجودت چراغ باز نشستست

توبه کند مردم از گناه به شعبان

در رمضان نیز چشم‌های تو مستست

این همه زورآوری و مردی و شیری

مرد ندانم که از کمند تو جستست

این یکی از دوستان به تیغ تو کشتست

وان دگر از عاشقان به تیر تو خستست

دیده به دل می‌برد حکایت مجنون

دیده ندارد که دل به مهر نبستست

دست طلب داشتن ز دامن معشوق

پیش کسی گو کش اختیار به دستست

با چو تو روحانیی تعلق خاطر

هر که ندارد دواب نفس پرستست

منکر سعدی که ذوق عشق ندارد

نیشکرش در دهان تلخ کبستست

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا