باب اول در عدل و تدبیر و رایسعدی

گفتار اندر پوشیدن راز خویش

به تدبیر جنگ بد اندیش کوش

مصالح بیندیش و نیت بپوش

منه در میان راز با هر کسی

که جاسوس همکاسه دیدم بسی

سکندر که با شرقیان حرب داشت

درخیمه گویند در غرب داشت

چو بهمن به زاولستان خواست شد

چپ آوازه افگند و از راست شد

اگر جز تو داند که عزم تو چیست

بر آن رای و دانش بباید گریست

کرم کن، نه پرخاش و کین‌آوری

که عالم به زیر نگین آوری

چو کاری برآید به لطف و خوشی

چه حاجت به تندی و گردن کشی؟

نخواهی که باشد دلت دردمند

دل درمندان برآور زبند

به بازو توانا نباشد سپاه

برو همت از ناتوانان بخواه

دعای ضعیفان امیدوار

ز بازوی مردی به آید به کار

هر آن کاستعانت به درویش برد

اگر بر فریدون زد از پیش برد

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا