غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۴۹۰

مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست

همیشه سجده گهم آستان خرگه توست

به هر شبی کشدم تا به روز زنده کند

نوای آن سگ کو پاسبان درگه توست

ز پیش آب و گل من بدید روح تو را

خرد بگفت که سجده کنش که او شه توست

سجود کرد و در آن سجده ماند تا به ابد

نهاده روی بر آن خاک خوش که او ره توست

چه باشدت اگر این شوره خاک را که منم

به نعل بازنوازی که آن گذرگه توست

ایا دو دیده تبریز شمس دین به حق

تو کهربای دلی دل به عاشقی که توست

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا